زندگی یعنی وقف او شدن .. جدید
دنیا دریای عمیقی است که بیشتر مردم در آن غرق می شوند و آخرالزمان زمانی که همه بر رسم جاهلیت زندگی کنند، مگر آنانی که در آغوش رحمت الهی قرار بگیرند...
« بسم الله الرحمن الرحیم »
امیرالمومنین علی (علیه السْلام) فرمودند: «ای مردم! ... در آن روز (قبل از ظهور قائم علیه السْلام) همه بر رسم و روش جاهلیّت زندگی خواهند کرد، مگر آن کس که مورد رحمت خداوند قرار گیرد.» (2)
مسلّماً برای قرار گرفتن در زیر چتر رحمت رحمان، راهی هست وگرنه خلاف عدالت بود؛ زیرا اگر در دنیا باشیم دنیایی که به خودی خود عمیق است و فریبنده و از طرفی آدم باشیم و مایل به گناه (3) و از طرفی آخرالزمان باشد و زمان غربال اکثریت و شنا هم بلد نباشیم؛ یعنی ما در تاریخ و شرایطی قرار گرفته ایم که گمراه شدنمان حتمی است؛ که این، با عدالت و حکمت و رحمت الهی نمی سازد.
به همین دلیل به برخی از احادیثی که به نظر ما شنا کردن در جریان رحمت الهی را نشان می دهد، سری می زنیم تا با عمل به آن ها، خود را در این مسیر، قرار داده و از جریان هلاکت آخرالزمانی فاصله بگیریم.
راه نجات در بازار مکّاره دنیا
روزی عبدالحمید واسطی در محضر امام و سرور خود، باقر العلوم (علیه السْلام) شرح حال خویش را بیان کرد؛ او از وقف کردن خود برای ظهور گفت و از ترک دنیا و بازار دنیا؛ (4) امام دل او و دل تمام مهدی صبوران تاریخ را قرص کرد و فرمود: آیا فکر می کنی اگر بنده ای خود را برای ما وقف کند، خداوند راه نجاتی برای او نمی گذارد؟! (5)
شاید عبارت فرمایش مولا این باشد که آیا فکر کرده ای خدا ما را تنها می گذارد؟! آیا فکر می کنی راه نجات مردم گرفتن دنیا است؟! عبدالحمید جان! و تمام آنانی که خود را وقف آل الله کرده اید بدانید که «مَن أتاکُم نَجی» (6) هر کسی نجات می خواهد به در خانه ی ما می آید. نه تنها تو عبدالحمید، بلکه هر بنده ای که خود را وقف ما کند، رحمت خدا شامل حالش خواهد شد.(7)
وقف زندگی، برای ظهور، به معنی رهبانیت و گوشه نشینی نیست؛ وقف چشم، گوش، زبان، قلم و ... به معنی بستن چشم، پنبه گذاشتن در گوش، سخن نگفتن، مهدی نوشتن مدام و... نیست خوب می دانیم که زندگی وقف مهدی (علیه السلام)، زندگی دغدغه مند برای جلب گوشه چشمی از مولا و جلو انداختن ظهور آل الله است.
جواهراتی گرانبها برای تمام مردم دنیا
گفتیم نجات انسان آخرالزمانی وقتی است که مورد رحمت الهی قرار بگیرد از جمله افرادی که اهل بیت (علیهم السْلام) برایش، طلب رحمت فرمودند، بنده ای است که خود را برای اهل بیت و ظهور امام مهدی (علیهم السْلام) وقف می کند و کسی که امر اهل بیت (علیهم السْلام) را با نشر کلام ایشان زنده می کند.
یاد فرمایش مولایمان اما رضا علیهالسْلام افتادم که فرمود: خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می کند! (8)
زنده کردن ولایت ائمه در جان مردم، با نقل سخنان ایشان است. چرا تمام مردم جهان، با جواهراتی که ما داریم، آشنا نشوند؟! مگر از سرقتشان می ترسیم؟! سروران ما را کسی نخواهد دزدید؛ زیرا هر چند که برای همه جذَاب و دلربا هستند؛ اما همه، ظرف نگهداری از آنان را ندارند. هر کس که قلب پاک و گوهرپروری دارد، می تواند از آنها محافظت کند.
سروران ما، تکثیر می شوند در ظرف قلب همه ی مومنان! و پس از تکثیر از آنها کم نمی شود، زیرا آیینه ی آن ذاتی هستند که هر چه ببخشد کم نمی آورد. (9) مثال نور که سخاوتمندانه روشنایی خود را به همه می بخشد و قدر ظرف هر موجود، مقدار بهره مندی اوست.
خدایا! به دعای مستجاب مولا! (10) در این دوران فریبنده که شیطان با تمام قوا ایستاده تا کسی حرف از حق نزند و جواهرات الهی ناشناخته مانند، توان نشر گفتار الهی آنان را نصیب فرما که محتاج رحمت توایم!
پی نوشت:
1) امام کاظم علیهالسْلام فرمودند: لقمان به پسرش گفت: . . . اى پسرم! دنیا دریاى عمیقى است که بسیارى در آن غرق شده اند ...: اصول کافی، ج 1، ص 16، ح 12.
2) بحارالأنوار، ج 52، ص 381؛ وسائل الشّیعه، ج 15، ص 77.
3) سوره مبارکه یوسف/53: «... إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ ...»: نفس قطعاً به بدى امر مىکند مگر کسى را که خدا رحم کند.
4) منظور او از ترک بازار، خانه نشینی و دست روی دست گذاشتن نیست؛ تأیید امام در این روایت و روایاتی که بر ترک رهبانیت صراحت دارد و ... نشان می دهد که منظور او استفاده شخصی نکردن از بازار و دنیا و معطوف کردن توجه خود به ظهور است.
5) ایشان به حضرت عرض کرد: "أصلحک اللَّه! ما بازارهاى خود را به خاطر انتظار این امر رها ساختیم و امام فرمود: اى عبد الحمید! آیا فکر می کنی کسی که خودش را به خاطر خداى تعالى حبس کند و خداوند براى او گشایشى قرار ندهد؟ آرى به خدا سوگند! خداوند براى او گشایش قرار مى دهد ...": محمد بن على ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، پهلوان، قم: موسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، 1380 ه.ش، ج2، ص 546.
6) فرازی از زیارت جامعه کبیره: «وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ»؛ و شما دروازه آزمایش مردم هستید، کسى که به سوى شما آمد نجات یافت و آن که نیامد نابود شد: شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان.
7) رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا: ادامه حدیث بازگو شده در پاورقی 5.
8) عبد السلام بن صالح هروى از امام رضا علیهالسْلام شنید: رحمت خدا بر آن بنده اى که امر ما را زنده گرداند. عرض کرد: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی هاى سخن ما را بدانند، بى گمان از ما پیروى می کردند: عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج1، ص 307 ، ح 69.
9) اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیرالدنیا و جمیع خیرالاخره واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شرالدنیا و شرالاخرة؛ فانه غیر منقوص ما اعطیت: عطا کن به من به خاطر درخواستى که از تو کردم همه خوبى دنیا و همه خوبى و خیر آخرت را و بگردان از من به خاطر همان درخواستى که از تو کردم همه شر دنیا و شر آخرت را؛ زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد (یا کم نیاید): فرازی از دعای ماه رجب پس از هر فریضه.
10) رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا.
پاسخ آیتالله بهجت درباره دیدار امام زمان جدید
1400سال است که دست در دست ولی داریم.. جدید
قطعا تمسک به ولایت امیرالمومنین(ع) و امید به ظهور فرزندش حضرت مهدی موعود(عج) و همچنین اطاعت از ولایت فقیه بعنوان امتداد ولایت ائمه(ع) در مقطع کنونی، بزرگترین عامل وحدت ملی و پیروزی و سرافرازی ملت ایران در طول سالهای متمادی پس از انقلاب بوده است...
« بسم الله الرحمن الرحیم »
این روزها یعنی فاصله ی میان روز بزرگ عید قربان و عید غدیر، به نام دهه ی ولایت نامیده شده است.
بر اساس روایات، در این ایام، فرشته وحی حداقل هفت بار پیامبر(ص) نازل شده و به مناسبت حوادثی که در موضوع ولایت و تبیین جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت پیش آمده،آیاتی بیان کرده است.
در این میان، انقلاب عزیز اسلامی ما، پرتوی از جایگاه رفیع ولایت را در متن خود حادث کرد و ملت عزیز و ولایتمدار ایران، ثمرات بزرگ این هدیه ی الهی را در مقاطع مختلف انقلاب، با همه ی وجود لمس کرده اند.
قطعا تمسک به ولایت امیرالمومنین(ع) و امید به ظهور فرزندش حضرت مهدی موعود(عج) و همچنین اطاعت از ولایت فقیه بعنوان امتداد ولایت ائمه(ع) در مقطع کنونی، بزرگترین عامل وحدت ملی و پیروزی و سرافرازی ملت ایران در طول سالهای متمادی پس از انقلاب بوده است و بر همین اساس،دشمنان این ملت نیز، همواره سعی کرده بازی دخترانه اند تا با سست کردن اعتقادات مردمنسبت به اصل امامت و ایجاد شبهه در مبانی دینی و اعتقادی از یکسو و همچنین ایجاد مکاتب انحرافی و فرقه های تندرو و مدعی شیعی، اعتقاد مردم به اصل ولایت را سست کرده و با ایجاد شیعه و شبهه و اغتشاش و تبلیغات و ... در موضوع ولایت فقیه نیز خدشه و آسییب وارد سازند.
در این میان بحمدلله تاکنون عنایت حضرت ولی عصر (عج) بر ملت ایران و هوشیاری و راهبری حضرت امام خامنه ای و ایمان و وحدت مردم حول محور ولایت فقیه، موجب شده است که این توطئه های بزرگ و سهمگین، به نتیجه ی مورد پسند دشمنان نرسد، اما بر اساس روایات متعدد که نعمت ولایت را از بزرگترین نعمت های الهی بر مومنین معرفی نموده است، همه ی ما در هر جایگاه و با هر میزان توانایی، وظیفه داریم تا مخصوصا در این دهه ی نورانی ، ضمن بازخوانی وظایف خود، از این نعمت الهی پاسداری کرده و در جهت نشر معارف اهل بیت(ع) و ترویج پایه های نظری و معرفتی امامت و لایت در جامعه بکوشیم و با اطاعت از فرمان ولی امر در تمام عرصه ها عملا شکرگذار این نعمت الهی باشیم.
برای درک بزرگی این نعمت، نگاهی به اوضاع آشفته و ناامن کشورهای اسلامی و همسایه و تسلط جریانهای بی رحم و منحرفی همانند داعش و ... برآنها و همچنین میزان نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی در دنیای اسلام و عزت و عظمت ملت ایران در نگاه قلدران جهانی، کافیست تا قدر نعمت بزرگ ولایت را بدانیم و با دل و جان، آن را پاس بداریم و در این مسیر خداوند بر اساس وعده ی خود یاور مومنان راستین و ثابت قدم خواهد بود.
ماجرای دیدار جرج جرداق با امام خامنه ای جدید
رهبری در آن دیدار گفتند "من قبل از انقلاب از کتاب شما در سخنرانی هایم استفاده می کردم". جرج جرداق هم از آقا و انقلاب اسلامی به عظمت یاد کردند و یک ملاقات استثنایی بود...
« بسم الله الرحمن الرحیم »
جرج جرداق نویسنده، ادیب و متفکر سرشناس مسیحی در حالی دار فانی را وداع گفت که نام و خاطره وی با بسیاری از ایرانیان و محبان اهل بیت علیهم السلام در سراسر جهان همراه است. او 17 سال قبل از سوی جمهوری اسلامی ایران برای سفر به میهن مان دعوت می شود و دیدارهای متفاوتی را با مسئولان و شخصیت های علمی، ادبی و فرهنگی ایران به انجام می رساند.
ماجرای دیدار با رهبری از زبان جرج جرداق
جرج جرداق البته 3 سال قبل در مصاحبه ای به بخش هایی از این سفر به ویژه دیدار با رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و گفته بود: "در سفری که در سال 1997 به ایران آمدم، با امام خامنهای دیدار کرده و گفتوگو کردیم. احساس کردم که به واقع، انسانی بزرگ است، چه، از ویژگیهای انسان بزرگ تواضع است.... ایشان یک انسان متفکر، فرهیخته، دانا، بزرگوار، وارسته و متواضع بود، همان گونه که شایسته یک رهبر است. در مورد ایشان باید بگویم که او پیرو امام خمینی(ره) است و امام خمینی(ره) هم پیرو امام علی(ع) بود... در آن دیدار در مورد امام علی(ع) و انگیزههایی صحبت کردیم که موجب شده بود در مورد امام علی(ع) کتاب بنویسم. ایشان کتابم را خوانده و بسیار پسندیده بود و من نیز به این خاطر از ایشان تشکر و به ایشان عرض کردم که بحق، نام شما باید امام باشد و ما از شاگردان شما هستیم."
حجت الاسلام والمسلمین سالار که در حال حاضر معاون بین الملل مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام است، در آن سفر همراه جرج جرداق بوده و خاطرات جالبی از آن سفر دارد.
وی با بیان اینکه ارادت متفکران و ادیبان مسیحی به اهل بیت علیهم السلام اختصاص به جرج جرداق ندارد گفت: شخصیت هایی مانند "سلیمان کتانی"، "آنطوآن بارو" ، "جوزف هاشم" و دیگران با تالیف کتاب، سرودن شعر و ... ارادت خود را به اهل بیت نشان داده اند و جرج جرداق یکی از این افراد به شمار می آید که شایسته است تا زمانی که این افراد در قید حیات هستند از آنها تجلیل نماییم و نسبت به انتشار آثار آنها اهتمام ورزیم.
دعوت جمهوری اسلامی ایران از جرج جرداق
حجت الاسلام سالار گفت: جرج جرداق در بیروت شرقی، منطقه مسیحی نشین لبنان زندگی می کرد. او شهرت جهانی داشت و به ویژه به دلیل کتاب امام علی صوت العدالة الانسانیة جایگاه ویژه ای در میان شیعیان داشت به ویژه آنکه بسیاری از خطبا و سخنرانان نام او را بر روی منابر برده بودند. به همین مناسبت زمانی که من رایزن فرهنگی ایران در بیروت بودم، از طرف جمهوری اسلامی ایران برای سفر ایشان به ایران دعوت به عمل آمد و حجت الاسلام دکتر احمد احمدی برای این امر به لبنان آمد. ما هم به اتفاق ایشان به منزل جرج جرج جرداق رفتیم.
منزل ایشان پر از کتاب های ارزشمند و گرانسنگ بود و همان جا موضوع دعوت از ایشان را مطرح کردیم. که همان جا آقای جرج جرداق از من پرسید: "ایشان(حجت الاسلام احمدی) می داند که من با هواپیما نمی کنم؟" آقای جرج جرداق در آن جلسه گفت: " چندی قبل سفری به اروپا داشتم و یک نقص فنی در هواپیما پیش آمد که از همان زمان عهد کردم دیگر با هواپیما سفر نکنم و مسافرت هایم را با کشتی انجام می دادم تا اینکه یکبار کشتی هم نزدیک کشور قبرص نقص فنی پیدا کرد و ما وسط دریا سرگردان ماندیم! حالا هم با اینکه علاقه مند ایران و انقلاب اسلامی ام اما این موضوع یعنی سفر نکردن با هواپیما، مانع از سفرم به ایران شده است."
سفر به ایران با ماشین!
حجت الاسلام سالار ادامه داد: در آن جلسه من به ایشان گفتم که اگر آمادگی داشته باشید این سفر با ماشین انجام بگیرد، ایشان قبول کرد. خلاصه اینکه با ماشین رایزنی فرهنگی و یک راننده راه افتادیم؛ از لبنان به سوریه و از آنجا به ترکیه و سپس ایران. سفری طولانی بود و در ایران هم از تبریز و لاهیجان و سپس تهران را طی کردیم. وقتی به لاهیجان رسیدیم آقای زین العابدین قربانی که هم اینک نماینده ولی فقیه در گیلان هستند، امام جمعه لاهیجان بودند. از ما دعوت کردند و نشستی با دانشجویان و جوانان داشتیم و من صحبت های جرج جرداق را ترجمه می کردم و بسیار جلسه خوبی بود. حضور در شمال ایران با توجه به مطالعاتی که جرج جرداق درباره دیلمی ها داشت، از جذابیت بالایی برخوردار بود. در تهران هم جلسات خوبی با مسئولان و همچنین شخصیت های علمی و فرهنگی داشتیم.
دیدار با رهبر معظم انقلاب
وی یکی از این دیدارها را دیدار با رهبر معظم انقلاب دانست و گفت: این دیدارها برای آقای جرج جرداق خیلی جالب بود و بعد از بازگشت به لبنان، همیشه از این دیدارها به نیکی یاد می کرد. رهبری هم در آن دیدار خاطرات خودشان را نقل کردند و گفتند "من قبل از انقلاب از کتاب شما در سخنرانی هایم استفاده می کردم". جرج جرداق هم از آقا و انقلاب اسلامی به عظمت یاد کردند و یک ملاقات استثنایی بود.
حجت الاسلام سالار گفت: در یکی دیگر از جلسه ها برخی ناشران و نویسندگان حضور داشتند، به خاطر اینکه جرج جرداق گلایه داشت که بعضی از ناشران کتابش را ترجمه کرده اند اما حق ایشان را نپرداخته اند و می گفت که بی انصاف ها حداقل 2 نسخه از آن را به من نداده اند! در آن جلسه افراد مختلفی همچون مرحوم فخر الدین حجازی، آقای سیدهادی خسروشاهی و تعدادی از اساتید و نویسندگان حضور داشتند و تعدادی از آقایان که آثار ایشان را ترجمه کرده بودند، حق طبع را به ایشان پرداخت کردند.
حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
وی سفر به شهر مقدس قم را گام بعدی در سفر جرج جرداق به ایران بیان کرد و گفت: در قم با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم جلسه داشتیم که آن موقع آیت الله مشکینی بودند. آقایان استادی، هاشمی شاهرودی، آذری قمی، امینی و رجال جامعه مدرسین حضور داشتند و جلسه خوبی برگزار شد و از آقای جرج جرداق تجلیل کردند. در مدرسه علمیه امام مهدی هم جلسه خوبی با طلاب داشتند.
وی با بیان اینکه سفر به ایران برای جرج جرداق جذابیت بالایی داشت گفت: او پس از بازگشت به لبنان در برنامه روزانه صبحگاهی که در رادیو فالانژهای لبنان داشت، هر روز به مدت 15 دقیقه درباره سفرش به ایران صحبت می کرد و در برخی مجلات لبنان هم یادداشت و گزارش هایی را از این سفر به چاپ رساند.
جرقه آشنایی جرج جرداق با امام علی(ع)
معاون بین الملل مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام به گفت و گوی خود و جرج جرداق اشاره کرد و اظهار داشت:
از ایشان پرسیدم چطور شد که درباره امام علی کتاب نوشتید؟ پاسخ داد: در مدارس بیروت که در س می خواندم، برخی شاهد مثال های درس ادبیات توجهم را به خود جلب می کرد و نسبت به محتوا و قالب ادبی اش تحت تاثیر قرار گرفته بودم زیرا برایم جاذب و گیرا بود و برایم تازگی داشت و مفاهیم اش برای من قوی و مهم بود تا اینکه پیگیری کردم و متوجه شدم که این کلمات و جمله ها از علی بن ابیطالب است. پس از این بود که به دنبال سخنان و کلمات امام رفتم و خواستم ببینم این شخصیت، کیست که چنین کلماتی دارد و پیگیری های بعدی و آشنایی با شخصیت امام علی باعث شد که این کتاب را تدوین نمایم.
هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم ! جدید
همزمان با نزدیک شدن به ایام عزاداری سید و سالار شهیدان عالم، مناسب دانستیم تا سخنان راه گشای حضرت امام خامنه ای را که سال گذشته در دیدار با اعضای هیئت رزمندگان داشتند، منتشر کنیم تا انشاالله هیئات مذهبی با سرلوحه قرار دادن این چراغ راه، هیئات را انشاالله پرشورتر و پرشعورتر برگزار نمایند...
« بسم الله الرحمن الرحیم »
هیئت رزمندگان یک پدیدهى مبارکى است؛ نَفْس اینکه رزمندگان ما هیئت عزادارى تشکیل بدهند - محور و نقطهى ثقل اصلى هم عزادارى عاشورا است؛ بقیّهاى که فرمودید، اینها حواشى لازم و خوبى است، امّا آن نقطهى ثقل، احیاى عاشورا، زنده نگهداشتن عاشورا و عمقیابى ژرفاى حادثهى عاشورا است - چیز بسیار مبارک و مهمّى است.
یک نکته این است که اصل انتساب هیئت به رزمندگان، یک معناى مهمّى دارد. رزمندگان یعنى کسانى که در مواجههى با دشمن مجاهدت کردند؛ مجاهدت هم اعمّ از مقاتله است؛ مقاتله یعنى جنگ نظامى، مجاهدت مجموعهاى از انواع مبارزهها است؛ جنگ نظامى، جنگ فکرى، جنگ روحى، جنگ اجتماعى، مجموع اینها اسمش مجاهدت است، مجاهدت شامل همهى اینها هم هست.
آن کسانى که اهل مجاهدت در راه خدایند - یکى از خصوصیّات مجاهدت و معناى جهاد این است که دشمن در مقابل انسان باشد؛ هر تلاشى را جهاد نمیگویند؛ ممکن است کسى یک کار علمىاى هم بکند [امّا] جهاد نباشد؛ جهاد، آن حرکتى است که در مواجههى با یک خصم، با یک دشمن، انجام میگیرد - و این خصوصیّت را دارند، این روحیّه را دارند، براى همهى اجتماعات وجودشان مبارک است؛ چون اجتماعات بشرى خالى از دشمن نیستند - حالا کم یا زیاد؛ یک وقت مثل ما دشمن زیاد دارند، یک وقت هم این قدر دشمن ندارند امّا بالاخره دارند - و اگر چنانچه این جامعه در درون خود یک نیروى مواجهشونده و مقابلهکنندهاى داشته باشد که همان مبارزین و رزمندگان و مجاهدین هستند، میتواند احساس امنیّت بکند؛ والّا اگر این را نداشته باشد، مثل بدنى است که در درون خودش آن گلبولهاى سفید را که مثلاً مأمور به مواجهه هستند، نداشته باشد؛ انواع و اقسام بیمارىها بر این جامعه ممکن است عارض بشود. اینکه این مجموعه بیایند براى مسئلهى عاشورا و مسئلهى عزادارى حسینبنعلى (علیهماالسّلام) تلاش بکنند و کار کنند و آن را گرم و گرامى و زنده بدارند، این خیلى کار مناسب و لازمى است. بنابراین نَفْس این انتساب، یعنى انتساب هیئت عزادارى به رزمندگان، چیز مبارکى است، چیز خیلى خوبى است، این را رها نکنید و هر چه میتوانید حفظ کنید و نگه دارید.
نکتهى دیگر این است که اسم هیئت در آن تبادر عرفى، [به معنى] بىنظمى است؛ میگویند فلانى هیئتى عمل میکند، یعنى بىنظم عمل میکند. تقریباً میشود گفت شما اوّلین کسانى هستید که آمدید این مجموعهاى را که گویا طبیعتش طبیعت "بىنظمى" است، تحت نظم درآورید؛ این خیلى چیز خوبى است.
خب، هیئتى بودن - که به اصطلاح تعبیرى از بىنظم بودن است - بهخاطر چیست؟ بهخاطر این است که وقتى کسى وارد هیئت امام حسین میشود هیچکس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِى بیا، کِى برو؛ کاملاً همهى تحرّکات، برخاستهى از ارادهى مردم و خواست خود مردم است که آن هم ناشى از ایمان آنها است؛ این چیز خیلى خوبى است، این را باید نگه دارید؛ یعنى ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایى خود هیئت و خود این کانون را براى دلهاى مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنى جورى نشود که حالت ادارى و مانند اینها پیدا بکند.
به نظر من مراکز شماها حسینیّهها است. شما مرکز ادارى نمیخواهید؛ حسینیّه، هیئت، مسجد، مراکز شما اینها است. یعنى اگر آمدیم ما اینجا را وابسته کردیم به یک ادارهاى و یک ساختمانى و طبقهى اوّل و طبقهى دوّم و صندلى گردان و مانند اینها، این دیگر هیئت نمیشود؛ میترسم اشکال پیدا بکند، نمیگویم قطعاً هیئت نمیشود، امّا به نظرم میرسد که طبیعت کار هیئت این است که مردم با عشق و شور و اشک بیایند طرف مجلس امام حسین؛ این است که اثر میکند؛ این است که از دلش این انقلاب میجوشد، یا لااقل مزرَع خوبى براى رشد فضائل انقلابى و معارف انقلابى میشود.
نکتهى بعد که خیلى مهم است، همین مسئلهى تربیت نیروها یا حراست از نیروهاى گوینده و خواننده از خطاها و اشتباهات است؛ این خیلى مهم است. واقعاً یکى از گرفتارىهاى ما این است؛ حالا اسم مدّاحها بد در رفته، مخصوص مدّاحها نیست، مدّاح و غیر مدّاح ندارد. از کسانى که در این ماجراى منبر رفتن و از عاشورا خواندن وارد بودهاند - اعم از مدّاح و منبرى و مانند اینها - مواردى دیده شده که حرفهاى نامناسبى از اینها صادر شده. یک وقت حالا من و شما نشستهایم، یک حرف غلطى هم از دهان بنده مىآید بیرون، چیزى نیست، [ چون] دو نفر پهلو هم نشستهاند، مهم نیست؛ یک وقت نه، ما هزار نفر، ده هزار نفر، گاهى پنجاه هزار نفر مستمع داریم، گاهى این جمعیّت تبدیل میشود به جمعیّتهاى میلیونى بهخاطر انتشار؛ اینجا باید محاسبه بشودکه تأثیر یک حرف غلط و نامناسب بر روى ذهن مخاطب چیست. یک عدّهاى همان حرف غلط را قبول میکنند، و یک معرفت غلطى پیدا میکنند؛ یک عدّهاى آن را استنکار میکنند و این استنکار موجب میشود که از اصل دین زده بشوند؛ بین کسانى و کسانى سرِ این حرف اختلاف مىافتد؛ ببینید، از چند جهت مجارى فساد بهوجود مىآید براى یک حرف غلطى که یک نفر میزند. از قدیم دیده بودیم ما - مخصوص حالا نیست؛ از بچّگى میرفتیم روضه و پاى منبر - گاهى روضهخوانها روضههایى میخواندند که معلوم بود غلط است، معلوم بود خلاف است، امّا میخواندند؛ براى اینکه حالا چهارنفر مستمع دلشان بسوزد و گریه کنند. مگر به هر قیمتى باید این کار را کرد؟ حادثه را بیان کنید؛ با هنرمندى بیان کنند تا مردم دلشان شیفته بشود و منقلب بشود، نه اینکه خلاف بگویند. حالاها هم میشنوم، منبرى یا مدّاح سر منبر خطاب به امیرالمؤمنین میکند و میگوید آقا هرچه دارى از امام حسین دارى! شما فکرش را بکنید! این چه حرفى است و این چه مُهملگویىاى است که کسى اینجور دربارهى امیرالمؤمنین حرف بزند؟ امام حسین هرچه دارد از امیرالمؤمنین دارد، امام حسین هرچه دارد از پیغمبر دارد؛ چرا نمیفهمند این معانى و این مسائل را؟ آنوقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بیاید میگویند؛ یعنى اینها را خیلى باید بهنظر من بزرگ بشمُریم.
یک نکته هم همین مطلبى است که آقاى نجات اشاره کردند که درست هم هست. هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنى علاقهمند به اسلام سیاسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزادارى مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسى بشود، این غلط است. البتّه معناى این حرف این نیست که هر حادثهى سیاسى در کشور اتّفاق مىافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّى - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایى هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکى که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقى گذاشتند، اینها بایستى در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد.
به هر حال کار کارِ بزرگى است، کار مهمّى است؛ و شایستهترین مجموعههایى که میتوانند براى امام حسین عزادارى کنند، واقعاً همین مجاهدین فىسبیلاللهاند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمهى خورشید و چشمهى نورى باشد براى اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهاى مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامى و معارف دینى بالا ببرد.
چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئلهى قرآن - قرآنخوانى و معارف قرآنى - اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحهخوانىها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى گنجانده بشود؛ یک وقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین واى»، خب این یک کارى است امّا هیچ فایدهاى ندارد و هیچ چیزى از «حسین واى» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یک وقت هست که شما در همین مطلبى که [عزادار] تکرار میکند و حرفى که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئلهى روز، یک مسئلهى انقلابى، یک مسئلهى اسلامى، یک معرفت قرآنى را میگنجانید؛ او وقتى تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلى باارزش است، کارى است که هیچکس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنى هیچ رسانهاى واقعاً قادر نیست که اینجور معارف الهى را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمّى است، کار بزرگى است و امیدواریم که انشاءالله خداى متعال بهتان توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهى انشاءالله این کار را پیش ببرید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
فقط ولایتمداری کامل، به سعادت منتهی می شود جدید
علت اینکه سلمان سلمان شد و ابوذر ابوذر . مالک اشتر مالک اشتر و عمار عمار شد ولایتمداری کامل ایشان و عیار بالای ولایتمداری شان بود. ولایتمداری صرف مرگ بر آمریکا و مرگ بر فتنه گر گفتن نیست . این لازمه ولایتمداری است ، اما ولایتمداری تنها این نیست...
« بسم الله الرحمن الرحیم »
حجت الاسلام روح الله بجانی مسئول انصار حزب الله استان آذربایحان شرقی در جمع عزاداران پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله ) و امام حسن مجتبی (ع) با اشاره به ولایتمداری گفت: علت اینکه سلمان سلمان شد و ابوذر ابوذر . مالک اشتر مالک اشتر و عمار عمار شد ولایتمداری کامل ایشان و عیار بالای ولایتمداری شان بود.
بجانی با تبیین عرصه های ولایت مداری گفت: ولایتمداری صرف مرگ بر آمریکا و مرگ بر فتنه گر گفتن نیست . این لازمه ولایتمداری است ، اما ولایتمداری تنها این نیست.
ولایتمداری در عرصه سیاسی، در عرصه اجتماعی ,در عرصه فرهنگی و عرصه اقتصادی باید محقق یافته باشد. عده ای خیال می کنند که چون در عرصه سیاسی استکبار ستیزند پس ولایتمدارند نه این هنوز گام اول است وارد دایره ولایتمداران شده است اما باید دید ولایتمدار کاملند یا نه ؟ ثابت قدم می مانند یا نه؟
وی با اشاره به اهمیت ولایتمداری اجتماعی گفت: برخی افراد واقعا ولایت را دوست دارند و دیدگاه سیاسی مطابق با دیدگاه ولایت دارند اما منش اجتماعی شان متاسفانه بر طبق اسلام نبوده و در اجتماع حاضر به تحمل یاران ولایت نیستند و در مناقشات اجتماعی طرفدار سرمایه داری و مخالف پابرهنه های حزب الله هستند.
فتنه ای که از رفتار اجتماعی این افراد تولید می شود از فتنه و آشوب های خیابانی بدتر و خطرناک تر است و به تدریج موجب می شود تا افراد عوام بخاطر عدم همراهی این ولایتمداران ناقص با ولایت ، در مورد ولی امر سوءظن پیدا کنند. این افراد که بنده به این ها ناعادلان جریان خود شیفته می گویم بعد از ریزش دادن افراد بسیاری از دایره ولایتمداران خود نیز رفته رفته در اتفاقات خاصی که شاهد رویش برخی ولایتمداران جوان می شوند تحمل حضور در این جبهه را نداشته و مسیر خود را عوض می کنند یا متوقف می شوند و یاعقب گرد می کنند .
رییس شورای هماهنگی حزب الله شمالغرب با بیان اهمیت ویژه ولایتمداری در عرصه اقتصادی گفت: در عرصه اقتصادی تنها کسانی ولایتمدارند که به دنبال عدالت اقتصادی باشند. ویژه خواری اقتصادی نسبتی با ولایتمداری ندارد و راه انحرافی ملایم از صراط ولایتمداری است. شما نگاه کنید اکثر کسانی که امروز رو در روی ولایت ایستاده اند از این دسته افراد هستند که در مسایل سیاسی ابتدا انقلابی تر از ما مردم بودند ولی چون در عرصه اقتصادی دچار انحراف گردیدندبا سرعتی بیشتر از منحرفین اجتماعی از دایره ولایت خارج شده اند.
طلبه عدالتخواه تبریزی افزود: عرصه فرهنگی هم بسیار مهم است. گاها عده ای می گویند فلان زن بی حجاب در تلویزیون مقابل دوربین از آقا حمایت می کند ماهم می گوییم دست مریزاد. اما این خواهر ما در عرصه فرهنگی راه ولایتمداری را نمی پیماید. انحرافات فرهنگی در همه انحرافات نقش دارد. انحرافی ریشه ای اما بسیار آرام و کم سرعت تر از انحراف اجتماعی است.
انحراف سیاسی مخالفت علنی با ولایت و پیوستن به دشمنان است و عاقبت منحرفین به این دایره ختم خواهند شد. انحراف اجتماعی بیشتر در معرض ابتلای علما و افراد مذهبی و گروههای مردمی مذهبی می باشد. انحراف اقتصادی بیشتر متوجه مدیران ، خواص و رجال مذهبی و سیاسی است.
بجانی ادامه داد: فردا نگوییم افزایش برخی مخالفان ولایت نشانه ناحق بودن ولایت است. نه اینطور نیست. برخی افراد به تدریج دچار انحراف می شوند و می بینیم گاها انقلابی دیروز ضد انقلاب امروز شده است. می بینیم یار دیروز ولی و امام، دشمن امروز ولی و امام شده است.
مسئول شورای هماهنگی حزب الله شمالغرب با انتقاد از وقوع انحراف در سبک زندگی مردم گفت: همانطوریکه انحراف در عرصه های مذکور متوجه خواص است . انحراف فرهنگی از ولایت و تغییر سبک زندگی مردم موجب انحراف توده وسیعی از ولایتمداری خواهد شد. وقوع انحراف در عرصه اجتماعی و اقتصادی موجب وقوع جریان تنهایی و مظلومیت حضرت مجتبی(ع) شد وخطرناکتر از آن وقوع عاشورا و جریان به قتلگاه کشاندن امام حسین (ع) می گردد و این اتفاق با تغییر سبک زندگی مردم صورت پذیر است. ماهواره ها تا سر بریده ولی خدا را در دوربین های خود نشان نداده و هلهله نکرده اند دست بردار مردم نیستند.
لذا بایدخواص مواظب باشند تا با انحراف اجتماعی و اقتصادی موجب انحراف فرهنگی مردم نگردند . انحراف اجتماعی و اقتصادی امروز ما باعث وقوع جریان امام حسن (ع)و از هم پاشیده شدن حکومت اسلامی خواهد شدو مقدمه ای برای وقوع به قتلگاه کشیدن ولی خدا.
وی در پایان گفت : همه مان باید به دیروز و امروزمان نگاه کنیم ببینیم چقدر به طور تدریجی تغییر کرده ایم. به خود آییم و ارزشها را دریابیم امروز اگر ما به ولایت برگردیم و همه ولایتمدار کامل و یا با عیار بیشتر باشیم وحدت محقق گردیده و انقلاب بیمه خواهد شد. انشاءلله.
برگی از "جهاد اکبر" امام امت (ره) جدید
تا نیرو و اراده جوانى دارید مى توانید هواهاى نفسانى، مشتهیات دنیایى و خواسته هاى حیوانى را از خود دور سازید. لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قویتر و محکمتر مى گردد تا جایى که کندن آن از دل ممکن نیست...
« بسم الله الرحمن الرحیم »
تا نیرو و اراده جوانى دارید مى توانید هواهاى نفسانى، مشتهیات دنیایى و خواسته هاى حیوانى را از خود دور سازید.
؛ لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قویتر و محکمتر مى گردد تا جایى که کندن آن از دل ممکن نیست.
توبه با لفظ اتوب إلى اللّه تحقق نمى یابد؛ بلکه ندامت و عزم بر ترک لازم است.
با خلق خدا حسن سلوک داشته، نیکو معاشرت کنید و با نظر عطوفت و مهربانى به آنان بنگرید.
با بندگان خوب و صالح خدا نیکى کنید.
کسى که دیگر مسلمانان از دست و زبان و چشم او در امان نباشند، در حقیقت مسلمان نیست.
اهانت به بنده خدا اهانت به خداست.
کسى که دنبال هواى نفس رفت و از شیطان متابعت کرد، بتدریج به صبغه او درمى آید.
اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند؛ قلبهایشان مملو از محبت خدا و بندگان خداست
محبت بندگان خدا همان ظلّ محبت خداوند است.
قرآن کریم امانت بزرگ خداست؛ علما و روحانیون امانتدار الهى هستند.
وظایف اهل علم خیلى سنگین است؛ مسئولیت علما بیش از سایر مردم مى باشد.
در روایت است که وقتى جان به حلقوم مى رسد، براى عالم دیگر جاى توبه نیست.
اگر عالمى منحرف شد، ممکن است امتى را منحرف ساخته، به عفونت بکشد.
اگر عالمى مهذّب باشد، اخلاق و آداب اسلامى را رعایت نماید، جامعه را مهذّب و هدایت مى کند.
در نفسى که مهذّب نشده، علم حجاب ظلمانى است.
علم نور است، ولى در دل سیاه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سیاهى را گسترده تر مى سازد.
علمى که انسان را به خدا نزدیک مى کند، در نفس دنیا طلب باعث دورى بیشتر از درگاه ذى الجلال مى گردد.
جنبش «نامـــــه ای برای تــــو» جدید
این نامه و موجی که مستقیماً توسط رهبر عزیزمان ایجاد شده است، فرصت استثنایی و بی نظیری است تا ما به عنوان سربازان این جبهه فرهنگی به تکلیف خود جهت صدور اسلام و انقلاب اسلامی به سراسر دنیا و بیداری اذهان جوانان سایر کشورها عمل کنیم...
« بسم الله الرحمن الرحیم »
همانطور که اطلاع دارید، نامه رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان اروپایی و امریکای شمالی(بخوانید همه جوانان دنیا) منتشر شد و حتی صرف انتشار این نامه توسط تعداد نسبتاً محدودی سایت و اکانت شبکه های اجتماعی، بازتاب گسترده ای در بین خبرگزاری ها و رسانه های بین المللی به همراه داشت.
این نامه و موجی که مستقیماً توسط رهبر عزیزمان ایجاد شده است، فرصت استثنایی و بی نظیری است تا ما به عنوان سربازان این جبهه فرهنگی به تکلیف خود جهت صدور اسلام و انقلاب اسلامی به سراسر دنیا و بیداری اذهان جوانان سایر کشورها عمل کنیم و همان طور که پدران و مادران مان در ایجاد انقلاب اسلامی ایران نقش ایفا کردند، ما هم در ایجاد انقلاب جهانی که در محدوده ی ذهن و فکر افراد رخ خواهد داد، به وظیفه خود عمل کنیم.
شاید شما هم جزء کسانی باشید که به زبانهای انگلیسی و فرانسوی و... تسلط ندارید اما برای حضور در این حرکت بزرگ و سرنوشت ساز، احساس تکلیف میکنید و قصد دارید در این جنبش بزرگ، حضور داشته باشید و سهم خود را از این سفره ی اخروی بردارید؛
اگر این طور است می توانید از راهکارهایی که در وبلاگ "جنبش نشر نامه رهبر معظم انقلاب" پیشنهاد گردیده،بهره جوئید.
دلایل مهم اثبات «طول عمر»حضرت مهدى(عج) جدید
حکما و فلاسفه گفته اند بهترین دلیل بر امکان هر چیزى، واقع شدن آن چیز است. همین که طول عمر در میان پیشینیان روى داده و تاریخ، افراد زیادى را به ما نشان مىدهد که عمرى دراز داشته اند، خود دلیل روشنى است بر اینکه طول عمر، از دیدگاه عقل، امرى ممکن است.
چگونه می شود طول عمر امام زمان را ثابت کرد مگر ایشان هم مانند ما انسانها دارای جسم و جان نیستند پس چگونه است که ما با گذر زمان پیر شده و جسممان به مرور ضعیف شده و نهایتا صد و اندی سال زندگی کرده و جان به جان آفرین تسلیم می کنیم و ایشان به لطف خدا سالیان سال است که در غیبت به سر می برند و گذر زمان شامل حال ایشان نمی شود. آیا امام زمان زندگی مخفیانه ای دارند یا اینکه در بین ما زندگی می کنند و ما نمی توانیم سعادت دیدار ایشان را داشته باشیم؟
پاسخ:
ایشان هم همانند ما انسانها دارای جسمند و حاضرند در بین مردم لیکن مردم ایشان را نمی شناسند مانند هزاران غریبه ای که نمی شناسیم. اما در مورد عمر طولانی: یک پاسخ اجمالی این است که هر مسلمانی اعتقاد دارد که خداوند اگر بخواهد کاری را انجام دهد، قدرت آن را دارد و کافی است اراده ی الهی به امری تعلق گیرد تا آن کار انجام شود. در قرآن کریم می خوانیم که اگر خدا بخواهد امری ایجاد شود، به او می گوید باش، پس به وجود می آید:" کن فیکون" پس هیچ عجیب نیست که خداوند بخواهد حجتش را زنده نگه دارد و این کار را انجام دهد.
علوم امروز، امکان طول عمر را تأیید کرده و کوشش بشر را در این راه، نتیجه بخش، موفقیت آمیز و لازم مى شناسد و براى طول عمر، حد و اندازهاى معلوم نمیکند. تقلیل مرگ و میرها و طولانى شدن عمر، وارد مرحله عملى شده و با سرعت رو به تکامل است و حد متوسط عمر از 47 سال به 74 سال رسیده است.
در این زمینه می توان نظر علوم مختلف را چنین تبیین کرد:زیست شناسان میگویند: اگر اختلالات و آسیب هایى که به انسان میرسد و موجب کوتاهى عمر او میشود، رفع گردد، عمر او به دویست سال خواهد رسید. برخى مىگویند : انسان باید سیصد سال عمر کند؛ اینکه مىبینیم هفتاد یا هشتاد سال عمر مىکند، بر اثر آن است که عضوى از او فرسوده مى شود و به عضوهاى دیگر سرایت مىکند. (مجله دانشمند، سال 6، ش 1، ص 43.)
بر اساس نظر دانشمندان، پیرى جز فرسوده شدن سلولهاى بدن نیست و اگر روزى بشر بتواند سلولهاى بدن انسان را جوان نگه دارد، خواهد توانست به راز طول عمر دست یابد و از عمرى دراز برخوردار گردد. از نظر دانش جدید، جسم انسان براى سالیانى دراز، داراى قابلیت حیات و بقا است.دانشمندانى که نظریات آنان مورد اعتماد است، مىگویند: همه بافت هاى اصلى در جسم انسان و حیوان، تا بىنهایت قابلیت دارد و از این جهت کاملاً ممکن است که انسانى هزاران سال زنده بماند؛ البته مشروط به اینکه عوارضى بر او عارض نشود که ریسمان حیات او را پاره کند. (براى آگاهى بیشتر ر.ک : ائمتنا، ج 2، ص 371 ؛ منتخب الاثر، ص 281 ؛ المهدى، ص 141. ب.)
در قوانین طبیعى، در مورد مقدار عمر طبیعى بشر، هیچ اصل ثابت و غیر قابل تغییرى وجود ندارد. به همین دلیل، دانشمندان علوم تجربى، همواره در حال مطالعه و آزمایشاند و میکوشند تا متوسط طول عمر انسان را افزایش دهند. بدون شک اگر مقدار عمر طبیعى انسان، داراى اصول ثابت و غیر قابل تغییر بود، این مطالعات و آزمایشها، معنا و مفهومى نداشت. دانشمندان با تحقیقاتى که به عمل آورده اند. موفق شده اند عمر برخى از حشرات را تا نهصد برابر عمر طبیعى آن، افزایش دهند. اگر این قضیه روزى در مورد انسان به حقیقت بپیوندد، عمر هزار ساله براى انسان، امرى پیش پا افتاده خواهد بود ( فصلنامه انتظار، ش 6، ص 242 و 243 ؛ به نقل از : على محمد على دخیل، ائمتنا، ج 2، ص 372. )
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم عالم کامل و هم عامل به قوانین و پدیده هاى الهى است و این دو در سایه تقدیر الهى، دیر زیستى و سالم زیستى را به همراه داشته است. (سید محمد تقى آیت اللهى، مقاله طول عمر، کتاب نینوا و انتظار، ص 269 - 272.)
حکما و فلاسفه گفته اند بهترین دلیل بر امکان هر چیزى، واقع شدن آن چیز است. همین که طول عمر در میان پیشینیان روى داده و تاریخ، افراد زیادى را به ما نشان مىدهد که عمرى دراز داشته اند، خود دلیل روشنى است بر اینکه طول عمر، از دیدگاه عقل، امرى ممکن است و بنابراین طول عمر حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف امکانپذیر است. خواجه نصیر الدین طوسى مىگوید : «طول عمر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اتفاق افتاده و محقق شده است؛ چون چنین است؛ بعید شمردن طول عمر در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جهل محض است» خورشید مغرب، ص 214.
علامه طباطبایى نیز مىنویسد : «هیچ قاعده و برهان عقلى وجود ندارد که بر محال بودن طول عمر دلالت کند. به همین جهت نمىتوانیم، طول عمر را انکار کنیم» المیزان، ج 12، ص 52-35.
مسئله طول عمر تا حدودى مورد پذیرش ادیان قرار گرفته و آنها از عمر بسیار طولانى جمعى از افراد بشر خبر داده اند. تورات فعلى، در سِفر تکوین (اصحاح 5، 9 و 11) و... افرادى از پیغمبران و دیگران را نام برده و عمرهاى طولانى هر یک را - که متجاوز از چهارصد، ششصد، هفتصد، هشتصد و نهصد بوده - به صراحت بیان داشته است. علاوه بر این معتقدند : «ایلیا»، زنده به آسمان برده شده است ر.ک : اظهار الحق، ج 2، ص 124.
ادیان باستانى دیگر (مثل زرتشتى و بودایى) نیز از عمرهاى طولانى جمعى از افراد بشر، خبر داده اند و همه قائل به طول عمر؛ بلکه بقاى حیات اشخاص تا این زمان هستند صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 372 و 373.مسیحیان نیز معتقدند: حضرت عیسى پس از قتل، زنده شد و تاکنون زنده است.
یکى از راههاى مهم اثبات امکان «طول عمر»، «اعجاز» و قدرت الهى است. با توجه به نصوص معتبر روایى، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، با قدرت الهى زنده است و در میان مردم به حیات خود ادامه مىدهد، همان خدایى که آتش را براى ابراهیم سرد و وسیله سلامتى قرار مىدهد، عیسى و خضر را پس از قرنها زنده نگه مىدارد ؛ مىتواند مهدى موعود را نیز با قدرت بىکران خود، زنده نگه دارد.علامه طباطبائى نیز از مسئله «طول عمر» به عنوان «خرق عادت» یاد کرده، مىنویسد : «نوع زندگى امام غایب را به طریق خرق عادت مىتوان پذیرفت. البته خرق عادت، غیر از محال است و از راه علم، هرگز نمىتوان خرق عادت را نفى کرد؛ زیرا هرگز نمىتوان اثبات کرد که اسباب و عواملى که در جهان کار مىکنند، تنها همانها هستند که ما آنها را دیده ایم و مىشناسیم و دیگر اسبابى - که ما از آنها خبر نداریم، یا آثار و اعمال آنها را ندیده ایم یا نفهمیده ایم - وجود ندارد. از این رو ممکن است در فردى و یا افرادى از بشر، اسباب و عواملى به وجود آید که عمرى بسیارى طولانى - هزار یا چندین هزار ساله - براى ایشان تأمین نماید» شیعه در اسلام، ص 151.
در هر صورت؛ حضرت محمد صلی الله علیه وسلم خبر داده و ائمه معصومین نیز بشارت داده اند که حضرت حجت، فرزند امام حسن عسکرى، همان کسى است که در بامداد روز نیمه شعبان سال 255ه .ق عالم را به نور جمال خود منوّر ساخته است. او بعد از غیبت بسیار طولانى، ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد مىکند امامت و مهدویت، ج 2، ص 374 و 375.
با توجه به اینکه این بشارتها قطعى، مسلّم و متواتر است و خداوند نیز بر هر کارى قادر و توانا است ؛ دیگر جاى شبهه و شک و تردید نیست. امام صادق علیه السلام فرموده است : «در نظرتان شگفت نیاید که خداوند، عمر صاحب این امر را طولانى کند؛ همچنان که عمر نوح را طولانى نمود».
در این زمینه مطالعه ی کتب حکومت عدل گستر (حسین حیدری کاشانی) ؛ دادگستر جهان (ابراهیم امینی) نیز مفید است.
حاجات بهانه است|علی اکبر لطیفیان جدید
خوب است که که عاشق جگری داشته باشد/آشفتگی بیشتری داشته باشد
حاجات بهانه است که ما اشک بریزیم/خوب است گدا چشم تری داشته باشد ..
خوب است که که عاشق جگری داشته باشد
آشفتگی بیشتری داشته باشد
حاجات بهانه است که ما اشک بریزیم
خوب است گدا چشم تری داشته باشد
پرواز من این است که یک کنج بیفتم
این بال بعید است پری داشته باشد
ای یار سفر کرده نگاه پر لطفت
وقتش شده بر ما نظری داشته باشد
گر سنگ دلم باز تعلق به تو دارم
هر کعبه ای باید حجری داشته باشد
سر می زنم آنقدر به در تا بگشایی
خوب است گدا هم هنری داشته باشد
از دور خودت دور مکن چند گدا را
خوب است که شه دور و بری داشته باشد
قبل از سفر آخرت ای دوست دلم را
بگذار به سویت سفری داشته باشد
انگار بنا نیست ببینم تو را .... پس
بگذار دلم یک خبری داشته باشد